آنچنان عاشقانه به تمام خواهمت خواست که قلمت سربه زیر شود و انگشتهات بر تن من بریزد ذهن زیبای تو را زیباترین چیزی که میتونستم از خدا بخوام تویی???? کسی که با خیالت به زندگیم معنا دادی جوری عاشقت شدم که بهش فکر هم نمیکردم دور ترین نزدیک من میخوام اینو بدونی که این درد عشقی که الان دچارش شدم زیباترین دردی هست که تو زندگیم تجربه کردم یا بقول همایون شجریان خوب شد دل به عشقت مبتلا شد خوب شد هر سالی که میگـذرد تکه ای از من در آن سال جا میمانـد تو را نمیدانـم اما من در سالی که گذشـت مثل تکه های یک پازل به هم ریختـم هر چه جستجو میکنـم نمیدانم کدام تکه ام در کدام لحظه جا مانـده که اینگونه سردرگم و دلتنـگ به سر میبـرم تلخم ولی قسم به عشق تو را مست میکنم بنوش مرا با چشمهای نیمهباز چون بوسههای بیهوا یک نفس بدون فکر دیوانهوار من دوست داشتنت را جرعه جرعه مست میکنم بنوش مرا تلخم گَسَم همچون شراب یا شعرِ ناب در دستهای توووووو چون تیغِ آفتاب در چشم ماهتاب بنوش مرا تلخم ولی قسم به عشق تو را مست میکنم تا تو تمامِ شب آواز سَر کنی من دوست دااااارمت با تو دیوونگیَم قشنگه ترس و دعوا و غم و شادی و عشق قشنگه با تو تک تک جزئیاتِ خسته کننده زندگی هم قشنگه قیصر امین پور چه زیبا به عشقش میگه من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغـاز عالم تو را دوست دارم چه شب ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم تــو را دوست دارم نه خطی نه خالی نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم به اندازه ی غم تو را دوست دارم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|